استدلال به قرآن و سنت، به چه معناست؟

  مسایل دینی اعم از اصول و فروع، با خطابِ شارع فهمیده می شوند. پس حلال و حرام و امور اعتقادی از طریق وحی شناخته می شود. از این رو سلفِ صالح در هنگام استدلالِ مسایل دینی، به قرآن و سنت تمسک جستند.

  شریعت هم به همین رویکرد دستور می دهد. الله می فرماید:

{فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا}: (پس هر گاه در امرى [دینى‌] اختلاف نظر یافتید، اگر به الله و روز بازپسین ایمان دارید، آن را به الله و پیامبر عرضه دارید، این بهتر و نیک‌فرجام‌تر است) . باز گشتن به الله همان بازگشت به کتابِ الله ﻷ است و رجوع به رسول الله صلی الله علیه وسلم بعد از وفات ایشان، یعنی مراجعه به احادیث صحیحی که تدوین گشته است.

الله متعال فرموده است:

{قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَیْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَیْکُم مَّا حُمِّلْتُمْ وَإِن تُطِیعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ}: (بگو: «الله و پیامبر را اطاعت کنید. پس اگر پشت نمودید، بر عهده اوست آن چه تکلیف شده و بر عهده ی شماست آن چه موظّف هستید. و اگر اطاعتش کنید راه خواهید یافت، و بر فرستاده جز ابلاغِ آشکار نیست) . و نیز: {إِنَّمَا کَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَن یَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}: (گفتار مؤمنان وقتى به سوى الله و پیامبرش خوانده شوند تا میانشان داورى کند، تنها این است که مى‌گویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم.» اینانند که رستگارند) . هم چنین: {فَلَا وَرَبِّکَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَا یَجِدُوا فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا تَسْلِیمًا}: (ولى چنین نیست، به پروردگارت قسم که ایمان نمى‌آورند، مگر آن که تو را در مورد آن چه میان آنان مایه ی اختلاف است داور گردانند؛ سپس از حکمى که کرده‌اى در دل هایشان احساس ناراحتى نکنند، و کاملاً سرِ تسلیم فرود آورند) . آیاتی بسیار واضح و بس فراوان در این مورد موجود است.

  از آن جا که سلفِ صالح بر چنین قاعده ای اساسی پایبند بوده اند، می بینیم به تحقیق و پژوهش در قرآن و سنت در رشته های تلاوت، حفظ، فهم و تفسیر، توجه و عنایتی فراوان نمودند. کارشان تا بدانجا رسید که مسایل ریز و دقیقِ قرآن و سنت را هم شناختند. و احکام تفصیلی را که همیشه مردم از آن سوال می کردند، از قرآن و سنت استنباط نمودند. آن هم بدون نیاز به علوم متکلمین و روش هایی که دسیسه ها و مکر و دغل کاری ها، آن را زشت و بدصورت نموده بود. ادله ای که چنان دارای ایراد و نقص بود که خودشان هم در این اختلافات به توافق نمی رسیدند. بر خلاف ادلّه ی قرآن و سنت در نزد اهل سنت و جماعت که همگی در آن به اتفاق نظر می رسیدند و روح ها و دل ها با رضایتِ کامل مطیع و فرمانبردار آن می شد و در مقابلش کُرنش می کرد.

مقاله پیشنهادی

فضیلت قرائت قرآن

الله متعال می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَتۡلُونَ کِتَٰبَ ٱللَّهِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰهَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّٗا وَعَلَانِیَهٗ …