احکام و مسائل تتبّع رخص(۸)

هرچند مخالفین تتبّع رخص را بیشتر کسانی تشکیل می­دهند که التزام به مذهب را واجب و خروج از آن را حرام می­دانند ولی با همۀ ادلۀ ارائه شده مبنی بر جواز خروج از مذهب در این رابطه شایان ذکر است که شریعت اسلام و فطرت بشری تمایل بسیار به آسانی و یُسر دارد به گونه­ای که در نصوص صحیح و صریحی این مهم تأیید شده است از جمله:

خداوند متعال می­فرمایند:

  • ﴿یُرِیدُ ٱللَّهُ بِکُمُ ٱلۡیُسۡرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ ٱلۡعُسۡرَ﴾([۱]) «خداوند آسایش شما را می‌خواهد و خواهان زحمت شما نیست.»
  • ﴿وَمَا جَعَلَ عَلَیۡکُمۡ فِی ٱلدِّینِ مِنۡ حَرَجٖۚ﴾([۲]) «و در دین کارهای دشوار و سنگین را بر دوش شما نگذاشته است.»

 و پیامبر  صلی الله علیه و سلم می‌فرماید:

  • «مَا خُیِّرَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و سلم بَیْنَ أَمْرَیْنِ أَحَدُهُمَا أَیْسَرُ مِنَ الآخَرِ إِلاَّ اخْتَارَ أَیْسَرَهُمَا مَا لَمْ یَکُنْ إِثْمًا فَإِنْ کَانَ إِثْمًا کَانَ أَبْعَدَ النَّاسِ مِنْهُ»([۳]) «پیغمبر  صلی الله علیه و سلم هیچگاه بین دو امر مخیَّر نشدند جز اینکه آسان­ترین آن دو را انتخاب می­فرمود البته اگر گناه نبود؛ اما اگر گناه می­بود، از همۀ مردم یشتر از آن فاصله می­گرفتند.»
  • «بعثت بالحنیفه السمحه…»([۴]) « من با (دینی) صحیح و آسان­گیر فرستاده شده‌ام.»
  • «إنَّ الله یحب أن تؤتی رخصه، کما یُحِبُ أن تؤتی عزائمه»([۵]) «خداوند همانطور که دوست دارد که به احکام عزیمت او عمل شود؛ دوست دارد که به احکام رخصتش نیز عمل شود.»
  • پیامبر صلی الله علیه و سلم آنگاه که معاذ و ابوموسی را به یمن فرستاد، فرمودند: « یَسِّرَا وَلَا تُعَسِّرَا وَبَشِّرَا وَلَا تُنَفِّرَا»([۶]) «آسان بگیرید وسخت نگیرید. بشارت دهید و تنفر ایجاد نکنید».

پس دلیلی بر منع استفاده از رخصت‌های شرعی وجود ندارد هر چند امام مذهبی به آن فتوا نداده باشد و یا شخصی تا قبل از آن به قولی خلاف آن عمل کرده باشد.

  • مهم آن است که فتوا بر مبانی اصول اجتهاد و قوانین مربوطه صادر شده باشد، حال اگر فتوای صادره با قول مذهب در تعارض باشد و آسان­تر از آن نیز باشد و دلیلی هم بر ترجیح مذهب بر این دیدگاه وجود ندارد، شریعتی که فراخوان آسانی است هیچ دلیلی بر عدم جواز بر پیروی از این دیدگاه آسان­تر بیان نفرموده است، و سختی دیدگاهی نمی­تواند ملاکی بر برتری و صحّت آن باشد ولی اگر مسئله­ای خلافی در بین مذاهب باشد و یکی از آن‌ها آسان­تر از دیگری باشد؛ مثلاً اذن ولی برای باکره و بیوه در نزد جمهور فقها شرط صحت ازدواج است و در نزد حنفیّه شرط نیست و یا لمس زن در نزد جمهور نقض وضو نمی‌کند ولی در نزد شافعیه وضو با آن نقض می­شود در این موارد انتخاب آراء نباید بر مبنای آسان­تر بودن باشد بلکه باید بر مبنای نصوص شرعی و تجزیه و تحلیل آن‌ها باشد و مجتهد و مقلِّد باید هرکدام که در نزد آن‌ها راجح باشد انتخاب نمایند نه قولی که آسان است و این خط قرمزی است که عبور از آن خطرناک است و منجر به فسق و حتی در مواردی به بازی گرفتن دین و کفر می­شود. (واللهُ العلیمُ أعلمُ بالصواب)

همچنین تتبّع رخص به درهم­ آمیختن اقوال مذاهب و پدید آمدن مذهبی آسان نیز منجر می­شود که به آن اصطلاحاً تلفیق گفته می­شود، در ادامۀ مطالب به بررسی و تجزیه و تحلیل احکام و مسائل آن پرداخته می­شود.

 

 

([۱]) بقره/۱۸۵٫

([۲]) حج/۷۸٫ و نک: نساء/۲۸ و مائده/۶٫

([۳])(صحیح): بخاری (ش۳۵۶۰و۶۱۲۶و۶۷۸۶) / مسلم (ش۶۱۹۰-۶۱۹۴) / ابوداود (ش۴۷۸۷) / ترمذی (ش۳۷۹۹) از طریق (عروه بن الزبیر وعطاء بن یسار) روایت کرده­اند: «عن عائشه رضی الله عنها انها قالت ما خیر رسول الله صلى الله علیه وسلم بین أمرین إلا أخذ أیسرهما ما لم یکن إثما فإن کان إثما کان أبعد الناس منه وما انتقم رسول الله  صلی الله علیه و سلم لنفسه إلا أن تنتهک حرمه الله فینتقم لله بها».

([۴])(صحیح): این روایت از طریق عائشه وجابر بن عبدالله وابوامامه وحبیب بن ابی ثابت از رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت شده است:

اما طریق ابوامامه  رضی الله عنه: طریق اول: المعجم الکبیر (ج۸ص۱۷۰) / رویانی، المسند (ش۱۲۷۹) از طریق (دحیم الدمشقی وهشام بن عمار وداود بن رشید) روایت کرده­اند: «ثنا الولید بن مسلم ثنا عفیر بن معدان نا سلیم بن عامر عن أبی أمامه  رضی الله عنه…». اما این اسناد «واهی» است چرا که عفیر بن معدان الحضرمى: امام احمد بن حنبل گفته است: «ضعیفٌ منکرُ الحدیث» وامام یحیی بن معین گفته است: «لیس بثقه؛لا شیء» وامام ابوحاتم رازی گفته است: «یکثر الروایه عن سلیم بن عامر عن أبی أمامه عن النبی  صلی الله علیه و سلم ما لاأصل له لایشتغل بروایته.» وامام نسایی گفته است: «لیس بثقه ولایکتب حدیثه» وامام ابوداود گفته است: «شیخ صالح ضعیف الحدیث» وامام ابن عدی گفته است: «عامه روایاته غیر محفوظه» وامام دحیم گفته است: «لیس بشیء؛ ضعیف» [ذهبی، میزان الاعتدال (ج۳ص۸۳) / مزی، تهذیب الکمال (ج۲۰ص۱۷۶)].

طریق دوم: احمد (ش۲۲۲۹۱) و من طریقه ابن عساکر، الاربعون فی الجهاد (ص۷۷) / المعجم الکبیر (ج۸ص۲۱۶) / خطیب بغدادی، الفقیه والمتفقه (ش۱۲۱۴) / المعجم الکبیر (ج۸ص۲۲۲) از طریق (عثمان بن أبی العاتکه و معان بن رفاعه) روایت کرده است: «ثنا معان بن رفاعه أخبرنی علی بن یزید عن القاسم عن أبی أمامه قال…». اما این اسناد «واهی» است چرا که ابو عبدالملک علی بن یزید بن ابی هلال: امامان بخاری وابونعیم می­گویند «منکر الحدیث» امام ابوحاتم می‌گوید «ضعیف الحدیث حدیثه منکرٌ» و امام احمد حنبل «کانّه ضعّفه» و امامان نسایی ودارقطنی وازدی وبرقانی وابن حزم می­گویند «متروک» و امام نسایی در روایتی دیگر می­گوید «لیس بثقه» امام ابو احمد حاکم می­گوید «ذاهبُ الحدیث» امام ابوسعد بن یونس «فیه نظر» امامان ترمذی و یحیی بن معین و ابن حجر می‌گویند «ضعیف» و امام ابوزرعه می‌گوید: «لیس بقوی» و امام ساجی می‌گوید «متفقٌ علی ضعفه» امام ابن ابی شیبه می‌گوید «واهی الحدیث، کثیر المنکرات» و امام ساجی می‌گوید: «اتفق أهل العلم على ضعفه» و امام ابن حبان در مورد عبید الله بن زحر الضمرى می‌گوید: «یروى الموضوعات عن الأثبات، فإذا روى عن علی بن یزید بن ابی هلال أتى بالطامات، و إذا اجتمع فی إسناد خبرٍ: عبید الله بن زحر وعلی بن یزید والقاسم أبو عبد الرحمن لم یکن متن ذلک الخبر إلا مما عملته أیدیهم! (قال ابن حجر): ولیس فی الثلاثه من اتهم إلا علی بن یزید، وأما الآخران فهما فی الأصل صدوقان و إن کانا یخطئان» [ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل (ج۶ص۲۰۸) / عقیلی، الضعفاء الکبیر (ج۳ص۲۵۴) / ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج۷ص۳۹۶و۱۳) و تقریب التهذیب (ش۴۸۱۷) / ابن حزم، المحلی (ج۹ص۵۸)]

اما طریق جابر بن عبدالله  رضی الله عنهما: خطیب بغدادی، تاریخ بغداد (ج۷ص۲۰۹) روایت کرده است: «أخبرنی محمد بن احمد بن محمد بن حسنون النرسی أخبرنا علی بن عمر الحربی حدثنا أبو القاسم جعفر بن أحمد بن علی بن السکین بن ماهان العطار فی درب هشام حدثنا الحسن بن یزید الجصاص حدثنا مسلم بن عبد ربه حدثنا سفیان عن أبی محمد یعنی سفیان بن عیینه ولکن لم یسمه عن أبی الزبیر عن جابر عن النبی  صلی الله علیه و سلم قال بعثت بالحنیفیه السمحه أو السهله ومن خالف سنتی فلیس منی.» اما این اسناد «ضعیف» است چرا که مسلم بن عبد ربه الطالقانی: امام ازدی گفته است: «ضعیفٌ» وامام ذهبی گفته است: «لا ادری من ذا» [ابن حجر، لسان المیزان (ج۶ص۳۰)].

اما طریق حبیب بن ابی ثابت: ابن سعد، الطبقات الکبری (ج۱ص۱۹۲) روایت کرده است: «أخبرنا محمد بن عبید الطنافسی أخبرنا برد الحریری عن حبیب بن أبی ثابت قال: قال رسول الله  صلی الله علیه و سلم: بعثت بالحنیفیه السمحه» اما حبیب بن ابی ثابت تابعی است لذا اسنادش «مرسل» است.

اما طریق عائشهل: احمد (ش۲۴۸۵۵و۲۵۹۶۲) روایت کرده است: «حدثنا سلیمان بن داود قال حدثنا عبد الرحمن عن أبیه (عبدالله بن ذکوان) قال قال لی عروه إن عائشه قالت قال رسول الله  صلی الله علیه و سلم: یومئذ لتعلم یهود أن فی دیننا فسحه إنی أرسلت بحنیفیه سمحه.» رجالش «رجال صحیح» می­باشد به جز سلیمان بن داود الهاشمی که «ثقه» ومترجم درتهذیب می­باشد.

باید اشاره کنیم که عبد الرحمن بن أبى الزناد «ثقه» بوده اما وقتی از مدینه به بغداد رفت، تغییر پیدا کرد، لذا امام ابن حجر هم گفته است: «صدوقٌ تغیر حفظه لما قدم بغداد و کان فقیهاً» لذا پس از ورود به بغداد، احادیثش «حسن» می­باشد؛ اما کسی که در وی در این حدیث روایت کرده است، سلیمان بن داود الهاشمی است؛ وامام علی بن المدینی گفته است: «قد نظرت فیما روى عنه سلیمان بن داود الهاشمی فرأیتها مقاربهً» [ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج۶ص۱۷۰) و تقریب التهذیب (ش۳۸۶۱)] لذا این اسناد «صحیح» می­باشد.

([۵]) (صحیح): ابن حبان (ش۳۵۴) / المعجم الکبیر (ج۱۱ص۳۲۳) و من طریقه ابونعیم، حلیه الاولیاء (ج۶ص۲۷۶) از طریق (عبد الله بن أحمد بن موسى و الحسین بن إسحاق التستری) روایت کرده­اند: «حدثنا الحسین بن محمد الذارع قال: حدثنا أبو محصن حصین بن نمیر قال: حدثنا هشام بن حسان عن عکرمه عن ابن عباس قال: قال رسول الله  صلی الله علیه و سلم: إن الله یحب أن تؤتى رخصه کما یحب أن تؤتى عزائمه»

وحصین بن نمیر هم متابعه شده والمعجم الکبیر (ج۱۱ص۳۲۳) روایت کرده است: «حدثنا عبدان بن أحمد ثنا یعقوب بن إسحاق القلوسی ثنا عباد بن زکریا الصریمی ثنا هشام بن حسان…».

وعکرمه هم متابعه شده وجزء ابوجهم (ش۹۸) روایت کرده است: «حدثنا العلاء ثنا سوار عن عبد الحمید عن عامر الشعبی عن ابن عباس قال النبی  صلی الله علیه و سلم: … .»

رجال ابن حبان «ثقه» ومترجم در تهذیب می­باشد جز عبدان عبد الله بن أحمد بن موسى بن زیاد الأهوازی که امام ذاهبی گفته است: «الحافظ الحجه العلامه» [ذهبی، سیر اعلام النبلاء (ج۱۴ص۱۶۹)].

([۶]) (صحیح): بخاری (ش۳۰۳۸و۴۳۴۱-۴۳۴۵) / مسلم (ش۴۶۲۳-۴۶۲۵) از طریق (عبد الملک بن عمیر و سعید بن أبى برده) روایت کرده­اند: «عن أبی برده عن ابی موسی اشعری أن النبی  صلی الله علیه و سلم بعثه ومعاذا إلى الیمن فقال: یسرا ولاتعسرا وبشرا ولاتنفرا وتطاوعا ولاتختلفا».

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …