اثبات مرتبه اتباع(۲)

به نظر بنده گفته امام شاطبی در این قسمت تقسیم سه‌گانه اول را نه تنها لغو نمی‌کند بلکه آن را تایید می‌کند زیرا کسی که نظرش در بعضی از مسایل معتبر ودر بعضی دیگر غیر معتبر و یا در معتبر دانستن نظرش شک و تردد وجود دارد خود گروهی مستقل است و با گروه مجتهدینی که نظرشان در همه مسایل معتبر است تفاوت دارد، همانگونه که با گروه دوم یعنی مقلدین که نظرشان در همۀ مسایل معتبر نیست تفاوت دارد.

و آنچه که دلالت بر این دارد این است که امام شاطبی در چند موضع دیگر کتاب خودش این تقسیم سه گانه را (مجتهد و مقلد و گروه سوم را) بیان می‌کند و بعد از چند خط از کلام سابقش از مقلد و متبع بحث می‌کند و می‌گوید: کسی که می‌خواهد در این مورد نظر بیاندازد در صورتی که مجتهد نیست دو راه در پیش دارد یکی اینکه از اهل علم اتباع کند بدین منظور که این فرد به علمی که به آن نیاز دارد عالم و دانا است. . . . و در آنچه که به وی می‌رسد بصیرت دارد مانند اهل علم زمان ما، خوب این شخص رسیدنش به حق آسانتر است، زیرا مطالب نقل شده در کتاب‌ها را یا حفظ دارد و یا اینکه این مطالب برای مطالعه و مذاکره در دسترس وی هستند. و در صورتی که این فرد (مجتهد نیست بلکه) بیسواد محض است طبیعتاً وقتی که اختلاف علماء را در مسایل شریعت می‌بیند دچار سردر گمی می‌شود بنابراین چاره‌ای جز تقلید از یک گروه را ندارد…[۱].

برادر خوانده -خداوند تو را هدایت فرماید- خیلی منصفانه و بدون جانب داری و تمایل، به این کلام دقت کن و خوب بیاندیش و صادقانه بگو: آیا مشاهده نمی‌کنی که امام شاطبی رحمه الله بین متبع و مقلد به صورت خیلی ظاهر و واضح فرق قایل می‌شود؟ و در مورد متبع می‌گوید «در علم صاحبنظراست و در آنچه که به وی می‌رسد بصیرت دارد، مانند اهل علم زمان ما…» و در مورد مقلد می‌گوید «بی‌سواد محض است» و در مورد متبع می‌گوید: «رسیدنش به حقیقت آسان است زیرا مطالب نقل شده در کتاب‌ها را یا حفظ دارد و یا اینکه این مطالب برای مطالعه و مذاکره در دسترس وی هستند».

آیا مگر حقیقتاً متبع چنین نیست که هر گاه قول مجتهد و دلیل وی را بشنود می‌تواند در مورد آن تحقیق کند و با مراجعه به کتاب‌ها و مراجع و یا با سوال و مناقشه دلایل، در مورد آن‌ها تحقیق نماید؟ ولی مقلد بی‌سواد محض، در تحقیق و مراجعه به کتب و مناقشه دلیل هیچ نقشی ندارد و چاره‌ای جز تقلید از مجتهد و تسلیم در مقابل یک عالم را ندارد، زیرا همانگونه که امام شاطبی فرمودند (مقلد محض بی‌علم کامل است، دیگری باید وی را قیادت و رهبری نماید، مقلد مانند نابینا است زیرا نه نظری دارد و نه تحقیق و جستجویی بر خلاف متبع که از همه این‌ها برخوردار است، هر چند که مرتبه متبع از این جهت که نیازمند و محتاج علماء و مجتهدین است، شبیه به مقلد است و از استنباط از نصوص شخصاً عاجز است اما از این جهت که متبع فردی با بصیرت است و می‌تواند کلام مجتهد و دلیل وی را مورد بررسی قرار دهد و می‌تواند با مطالعه و مذاکره در مورد قول مجتهد و دلیل وی تحقیق کند، با مقلد فرق دارد و متبع مانند مقلد نابینا نیست که بدون اندیشه و تامل تسلیم هر قولی شود، بلکه دلیل را می‌فهمد و در آن می‌نگرد و چه بسا که بعضی از آراء مجتهد را در صورتی که از نظر صحت استدلال قانع نباشد نپذیرد.

این همانطور که می‌بینیم و می‌فهمیم حقیقت گفتۀ امام شاطبی است و فکر نمی‌کنم کسی که دارای نظر درست و فکر پویا باشد در صورتی که خوب بیندیشد با من مخالفت کند و این چیزی است که ابن حزم صاحب کتاب المحلی و امام شوکانی و دیگران به صراحت به اثبات این مسئله پرداخته‌اند.

[۱]– الاعتصام:  ۲/۳۴۴٫

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …