آیا کسی که روزه سنت گرفته بر او لازمست که حتما تا وقت غروب روزه اش را ادامه دهد یا می تواند آنرا بخورد؟

مردی می خواهد شش روز روزه سنت ماه شوال را بگیرد، و در یکی از آن روزها در وسط روز بدون هیچ عذری روزه اش را می شکند، آیا او می تواند آنروز را بعد از اتمام شش روز قضاء کند؟

 

الحمدلله،

علمای مذاهب در مورد کسی که روزه سنت را شروع کرده، اختلاف نظر دارند که آیا اتمام آن روزه تا غروب بر وی واجب است یا خیر؟

قول اول: بر طبق مذهب شافعیه و حنابله: بر او لازم نیست که روزه ی سنت را حتما به اتمام برساند، و اگر خواست می تواند آنرا بشکند.

و دلایل آنها احادیث زیر است:

۱- عایشه رضی الله عنها می گوید: دخل علیَّ النبی صلی الله علیه وآله وسلم ذات یومٍ فقال: «هلْ عندکمْ شیءٌ؟» قُلنا: لا قال: « فإنی إذا صائمٌ » ثمَّ أَتانا یوْماً آخر فقلنا أُهدیَ لنا حَیْسٌ فقال: « أرینیه فَلَقد أَصبحْتُ صائماً» فَأَکل. رواهُ مسلمٌ (۱۱۵۴).

یعنی: روزی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بر من وارد شد و پرسید: « آیا چیزی برای خوردن دارید». گفتم: خیر، فرمود: «حال که چنین است من امروز روزه ام»، و باز روزی دیگر آمد و گفتیم : برای ما غذایی (که با خرما ، روغن و کشک درست می کنند) آورده اند، فرمود: «بیاورید؛ امروز را تا بحال روزه بودم» سپس خورد.

۲- ابوجحیفه رضی الله عنه می‏گوید: «آخَی النَّبِیُّ صلی الله علیه وسلم بَیْنَ سَلْمَانَ وَأَبِی الدَّرْدَاءِ، فَزَارَ سَلْمَانُ أَبَا الدَّرْدَاءِ.. فَجَاءَ أَبُو الدَّرْدَاءِ فَصَنَعَ لَهُ طَعَامًا، فَقَالَ: کُلْ، قَالَ: فَإِنِّی صَائِمٌ، قَالَ: مَا أَنَا بِآکِلٍ حَتَّی تَأْکُلَ، قَالَ: فَأَکَلَ فَلَمَّا کَانَ اللَّیْلُ ذَهَبَ أَبُو الدَّرْدَاءِ یَقُومُ، قَالَ: نَمْ، فَنَامَ، ثُمَّ ذَهَبَ یَقُومُ، فَقَالَ: نَمْ، فَلَمَّا کَانَ مِنْ آخِرِ اللَّیْلِ قَالَ سَلْمَانُ: قُمِ الآنَ فَصَلَّیَا، فَقَالَ لَهُ سَلْمَانُ: إِنَّ لِرَبِّکَ عَلَیْکَ حَقًّا: وَلِنَفْسِکَ عَلَیْکَ حَقًّا: وَلأَهْلِکَ عَلَیْکَ حَقًّا، فَأَعْطِ کُلَّ ذِی حَقٍّ حَقَّهُ، فَأَتَی النَّبِیَّ صلی الله علیه وسلم فَذَکَرَ ذَلِکَ لَهُ فَقَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه وسلم: «صَدَقَ سَلْمَانُ». (بخاری:۱۹۶۸)

یعنی: رسول ‏الله صلی الله علیه وسلم بین ابودرداء و سلمان رضی الله عنهما، پیمان اخوت و برادری، برقرار نمود. روزی سلمان به خانه ابودرداء رفت .. سپس، ابودرداء آمد و غذایی درست کرد و برای سلمان آورد. سلمان گفت: غذا بخور. ابودرداء گفت: من روزه هستم. سلمان گفت: تا تو نخوری من نیز نخواهم خورد. سرانجام، سلمان غذا خورد. وقتی شب شد و هنگام خواب، فرا رسید، ابودرداء بلند شد تا عبادت کند. سلمان رضی الله عنه گفت: بخواب. ابودرداء کمی خوابید و دوباره بلند شد تا عبادت کند. سلمان گفت: بخواب. وقتی شب بآخر رسید، سلمان رضی الله عنه به ابودرداء گفت: اکنون بلند شو. آنگاه، هر دو، نماز شب خواندند. بعد، سلمان رضی الله عنه به ابودرداء رضی الله عنه گفت: پرودگارت بر تو حقی دارد. جسمت بر تو حقی دارد. عیال تو بر تو حقی دارد. حق هر صاحب حقی را ادا کن. سپس، ابودرداء نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد و ماجرا را برایش تعریف کرد. رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: «سلمان، راست گفته است».

۳- در مسند امام احمد از ام هانی رضی الله عنها روایت شده که رسول خدا صلی الله علیه وسلم وارد خانه او شد و طلب نوشیدنی کرد برایش آورد و آنرا نوشیدند، سپس به وی (ام هانی) هم داد او نیز اندکی نوشید، ام هانی گفت: ای رسول خدا صلی الله علیه وسلم ولی من روزه بودم، پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: « الصَّائِمُ الْمُتَطَوِّعُ أَمِیرُ نَفْسِهِ، إِنْ شَاءَ صَامَ، وَإِنْ شَاءَ أَفْطَرَ».

یعنی: کسی که روزه سنت گرفته امیر نفس خویش است؛ اگر خواست روزه را کامل کند، و اگر خواست بخورد». أحمد (۲۶۳۵۳) و صحیح الجامع (۳۸۵۴).

 

قول دوم: بر طبق مذهب حنفیه بر او لازمست تا روزه اش را کامل کند، و اگر روزه اش را بشکند باید آنرا قضاء نماید، و به احادیث زیر استناد کرده اند:

از عایشه رضی الله عنها روایت شده که گفت: «أهدی لی ولحفصه طعام وکنا صائمتین فأفطرنا ثم دخل رسول الله صلی الله علیه وسلم فقلنا له یا رسول الله إنا أهدیت لنا هدیه فاشتهیناها فأفطرنا فقال رسول الله صلی الله علیه وسلم : لا علیکما صوما مکانه یوما آخر» أبو داود (۲۴۵۷)، و ترمذی (۷۳۵)، وفی إسناده زمیل ، قال فی التقریب : مجهول ، وضعفه النووی فی المجموع ۶ / ۳۹۶ ، وابن القیم فی زاد المعاد ۲ / ۸۴ ، وضعفه الألبانی .

یعنی: برای من و حفصه غذایی هدیه داده شد و ما هر دو روزه بودیم، ولی ما روزه خود را خوردیم، سپس رسول خدا صلی الله علیه وسلم وارد شدند و گفتیم: ای رسول خدا به ما هدیه ای دادند و ما هوس خوردن آن کردیم و روزه خود را خوردیم، رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: روزه ای بر شما نیست و در روز دیگری آنرا بگیرید».

اما این حدیث ضعیف است، و در اسناد آن فردی بنام “زمیل” وجود دارد که مؤلف کتاب “التقریب” در مورد وی گفته: او مجهول است. همچنین امام نووی رحمه الله در کتاب المجموع حدیث را ضعیف دانسته و همینطور امام ابن قیم در زادالمعاد..

۲- در حدیث سابق عایشه که مسلم آنرا روایت کرده بود، بعضی به آن اضافه کرده اند: (فلقد أصبحت صائماً فأکل، وقال: أصوم یوما مکانه). یعنی: پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «امروز را تا بحال روزه بودم» سپس خورد، و فرمود: روز دیگری بجای آن روزه می گیرم.

اما امام نسائی و دارقطنی و بیهقی گفته اند: این قسمت اضافه، ضعیف است (و جزو متن حدیث نیست)، و نسائی گفته: این (اضافه) اشتباه و خطاست.

 

بنابراین بخاطر قوت دلایل قول اول راجح است، یعنی کسی که روزه سنتی را شروع کند و در اثنای روز روزه اش را خورد، قضای آن بر وی لازم نیست، و سوال کننده تنها شش روز از شوال را کامل کند.

والله اعلم

وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله وأصحابه والتابعین لهم بإحسان إلی یوم الدین

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …