آیا عزاداری، کاری مطابق فطرت است؟

پاسخ شیعه :
ما از مردم نمی خواهیم که در تمام سال به عزاداری به پردازند بلکه در طول سال فقط ده روز محرم (برای آقا امام حسین علیه السلام ) و دوازده روز برای دیگر معصومین (آقا رسول خدا تا آقا امام حسن عسکری علیهم السلام ) به عنوان ایام عزاداری رسمی برای خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام اختصاص می دهیم و در مقابل در طول سال مراسم متعددی در ولادتهای اهل بیت و اعیاد مذهبی برگزار می کنیم
علاوه بر این اعیاد، اعیاد ملی دیگر هم مانند دهه فجر در کشور داریم که در تمامی این اعیاد (اعم از میلاد اهل بیت علیهم السلام) ما دین را با شادی کردن تبلیغ می کنیم
از عوامل مؤثر در رفتارهای انسان انگیزه ها یا به تعبیر دیگر احساسات و عواطف، تمایلات، میل ها و گرایش ها یا غرائز و …می باشند.
انسان برای به حرکت در آمدن به سمت تعالی علاوه بر عوامل شناختی، به عوامل روانی دیگری نیز نیاز دارد تا او را بسوی کار برانگیزد و او را به طرف انجام هدف سوق دهد.
مثلا، همه ما میدانیم که در این یک شهری مردم محروم بسیاری وجود دارند اما دیدن یک شخص محروم با یک حالت رقت آور می تواند در ما تأثیری ببخشد که صِرف دانستن، هیچگاه آن اثر را ندارد.
بنابراین در انسان علاوه بر شناخت، نیروی دیگری به نام انگیزش ها و هیجانات وجود دارد که عامل آن، احساسات و عواطف است .این عامل هم باید تقویت شود تا نقش خود را ایفا کند .
از طرفی احساسات و عواطف انواع مختلفی دارد.تحریک هر نوع احساسات و عواطف باید با حادثه مربوط ، متناسب باشد.
ضمن اینکه تجدید آن خاطره ها در واقع نوعی بازنگری و بازسازی آن حادثه هاست، اگر حادثه مفیدی بوده است و در جایگاه خود منشأ آثار و برکتی به شمار می رفته است، باز نگری و بازسازی آن نیز می تواند مراتبی از آن برکات را داشته باشد.علاوه بر این در همه جوامع انسانی مرسوم است که به نوعی، از حوادث گذشته خود یاد می کنند،آنها را بزرگ شمرده و به آنها احترام می گذارند.
این کار بر اساس یکی از مقدس ترین خواسته های فطری است که خدا در نهاد همه انسانها قرار داده است و از آن به حس حق شناسی تعبیر می کنیم. لذا این خواسته فطری همه انسانهاست که در برابرکسانی که به آنها خدمت کرده اند حق شناسی و شکرگزاری کنند، علاوه بر این، یاد خاطره ها یی که در سعادت جامعه تأثیر داشته، میتواند عامل مؤثری در زمان بیان خاطره ها در راستای تامین سعادت جامعه بیافریند.
پاسخ اهل سنت:
اسلام دین فطرت است و فطرت انسانی خود بخود سبب میشود تا ما بوییدن گل را دوست داشته باشیم و از چیز غم آور بدمان بیایید
چند وقت پیش دختری بنام ندا آقا سلطان در تظاهرات خیابانی، در تهران مرد. از او یک فیلم استثنایی در لحظه جان دادن گرفته شد و این فیلم در سراسر دنیا مشهور گشت، برایش ترانه ها خواندند و بارها و بارها در همه جهان نشان دادند !
اما تنها کسی که جرات نکرد این فیلم را حتی یکبار ببیند، مادر ندا بود
مادرش میگویید :من چطور میتوانم فیلم جان کندن دخترم را ببینم ؟
اما برادرش میبیند، و هربار که میبیند ، میگرید
وقتی مادر ندا، فطرتش به او اجازه نمیدهد فیلم مردن دخترش را نگاه کند ،یعنی دارد به فطرت مادری خود پاسخ درست میدهد
و اگر او امام حسین را به اندازه ندا دوست دارد، پس نباید در مجلسی بنشیند که در آن، جان کندن حسین را با آب و تاب بیان میکنند، آیا حاضر است به سخنان شاهدی گوش دهد که نفس نفس زدن ندا در لحظه مرگ را با صدایی حزین و بالحنی موزون تعریف میکند؟
نه حاضر نیست. این وظیفه دستگاه های بی احساس خبرپراکنی، بی بی سی و سی ان ان و شیعه نیوز است که چنین کنند.
اگر ما امام حسین را دوست داریم وقتی به مساله سربریدنش و لب تشنه اهل بیتش میرسیم باید که سریع رد شویم و مثل مادر ندا باشیم و نگاه نکنیم
البته اگر حسین را به همان اندازه دوست داریم که مادر ندا دخترش را دوست دارد
اما اگر به اندازه بی بی سی و (سی ان ان ) و شیعه نیوز حسین را میخواهیم، پس صد البته استفاده تبلیغانی میکنیم
این است فطرت!
فطرت بما راه درست و صحیح را نشان میدهد
((همه انسانها بر اساس فطرت الهی خلق شده اند و . کودکان در همه جا بر فطرت( مسلمان ) متولد میشوند و این والدین هستند که انها را یهودی و نصرانی ومجوسی و غیره ، تربیت میکنند ))
این سخن من نیست ، فرموده رسول الله صلی الله علیه وسلم است:
کل مولود یولد على الفطره فأبواه یهودانه أو ینصرانه أو یمجسانه ” . (رواه مسلم و البخاری)
پس این والدین هستند که فطرت بچه را فاسد میکنند و بچه وقتی بزرگ شد یک سرنخ خوب برای یافتن راه هدایت دارد. آن سرنخ ،فطرت است.
حالا برگردیم به داستان عزاداری برای حسینی که درگذشته، و الان نام و نشانی از قاتلش، یعنی یزید نیست ،حتی خاندان بنی امیه هم بدست بنی عباس قتل عام شدند و از بین رفتند
و مسلمانان امروزی که اکثریت عظیم آنها سنی هستند حسین را دوست دارند به کشتنش راضی نبودند و در خطبه های نماز نام حسین و حسن و مادرشان، را ذکر میکنند. اما نام یزید را اصلا کسی به نیکی یاد نمیکند.
این از دنیا ،اما در آخرت ،این را به یقین میدانیم که حسین در بهشت است
و این را هم میدانیم که اگر رحم الله شامل حال یزید نشود با شرکت مستقیم یا غیر مستقیم در قتل حسین، قسمتی از بار قتل او را بدوش دارد پس اگر رحم الله شامل حالش نشود در وضعیت بسیار بدی است، و بد باری بدوش دارد.
پس گریه برای مردی که الان خودش در بهشت است و دشمنش در وضعیتی نامطلوب و در خطر است احمقانه است، گریه برای چنین مردی ،مثل گریه کردن من است برای پسرم در روز عروسیش!
گریه به این بهانه که در ۴ سالگی معلم او را زده بود و او مظلوم بی گناه بود
آن زدن گذشته و حالا روز عروسی اوست و معلم الان در زندان است ! گریه اینجا بی معناست، بلکه دیوانگی است
پسرم ، عبدالله ،در خارج بدنیا آمده و مراسم عزاداری حسین را هرگز ندیده بود!
تا اینکه ۸ ساله شد و من با کمک دش تلویزیون ایران را به خانه آوردم . یک روز مرا صدا کرد بابا بیا دیوانه ها آمدند، منظورش از دیوانه ها کسانی بود که در عزاداری حسین به سر کله خود را میزدند. آن بچه با فطرت پاک خود فکر کرد اینها حتما دیوانه هستند گرنه هیچکس به هیچ بهانه ای با مشت و زنجیر به جان خویش نمیافتد و خود را نمیزند
یادم میاید که یکبار به تازه مسلمانی؛ که در بین شاخه های اسلام به دنبال بهترینش میگشت؛ گفتم اسلام در تعریف از خود میگوید من دین فطرتم ،در حالیکه مذهب شیعه خلاف فطرت است ! پرسید چگونه ؟
گفتم : همه دوست داریم خاطره بد را زود فراموش کنیم ، مثلا وقتی صدایی گوش خراش را بشنویم یا منظره وحشتناکی را ببینیم ، همیشه آن را بیاد خود نمیاوریم زیرا این باعث آزار ماست و سعی میکنیم هرگز بخاطرش نیاوریم. فراموشی اینجا یک نعمت است !
اما شیعه با عزاداری های متعدد برای مرده هایشان، پی در پی خود را عذاب و غم خود را تازه میکند سوم و هفتم و چهلم و شب سال و غیره
در حالیکه اهل سنت حتی اجازه نمیدهند زنهایشان در وقت دفن مرده به قبرستان بروند و مراسم تدفین را ببینند زیرا آن لحضات جانکاه است و زن تحملش کمتر است
و سنی فقط حداکثر ،سه روز کار خود را در عزای مرده اش رها میکند و علمای ما میگویند سه روز هم در خانه ننشیند بهتر است تازه نزد آنها زدن بر روی و وکندن مو حرام و ممنوع است!
در نزد اهل سنت، مرده باید هرچه که ممکن است زودتر دفن شود تا جسد، از جلوی چشم ها دور شود و غم کمتر گردد
و شیعه در تمام موارد فوق برعکس عمل میکند سعی دارد تا مدتهای مدید خاطره مرگ را زنده نگه دارد و زشت ترین کارشان بردن زنان به قبرستان، در وقت دفن عزیز شان است؛ که جنایتیست نابخشودنی.
آن تازه مسلمان قانع شد
و اما این که شیعه میگوید یاد آوری فداکاری حسین، بما روح سلحشوری میدهد شاید حرف درستی باشد
اما یادآوری، معنیش این نیست که تو بر سر و صورت خود بکوبی ! شما را بخدا آیا این است معنی یاد آوری ؟!!
شیعه با مخلوط کردن مفاهیم مخاطب خود را گیج و منگ میکند و همین قاطی کردن کلمات است که باعث شده ملت با فرهنگی، چون ملت ایران؛ در دهه عاشورا ،کارهای را بکند که مردم در دورترین جزایر آقیانوس آرام و جنگلهای آمازون و کنگو نمیکنند و بلکه وحشی ترین مردم کره زمین نیز در طول تاریخ، چنین نکرده اند، مگر آن مردمانی که عقل خود را تسلیم روحانیون سوء کرده اند !
خنده دارترین حرفی که شیعه در دفاع از کار خود نوشته این است :
اینکار( عزاداری) بر اساس یکی از مقدس ترین خواسته های فطری است که خدا در نهاد همه انسانها قرار داده این خواسته فطری همه انسانهاست که در برابرکسانی که به آنها خدمت کرده اند حق شناسی و شکرگزاری کنند
بله! ما مخالف حق شناسی و شکر کردن نیستیم
گفتم مردم ایران باید خیلی دقت کنند روحانیت شیعه، اعمال کثیف خود را، پشت پرده نامهای زیبا پنهان میکند تا شما را مسخ و گیج و منگ و گنگ کند!
همین جنایت آنها را بس، که از نام پاک علی و حسن و حسین برای شرکیات خود شوء استفاده میکنند.
فداکاری و سلحشوری و فطرت و حق شناسی و سپاسگزاری معنیش این نیست که شیعه خود زنی کند ( آنهم با زنجیر و شمشیر و مشت)
و معنیش این نیست که مردان پا به سن عقل گذاشته ،چون کودکان دو ساله گریه های صدا دار و زنگ دار کنند

مقاله پیشنهادی

علم چگونه از بین می‌رود؟

عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ: أَلَا أُحَدِّثُکمْ حَدِیثًا سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه وسلم …