آیا توهین ویا شوخی کردن به صحابه رضی الله عنهم کفر است یا نه؟

الحمدلله،

سب و دشنام دادن صحابه به چند نوع تقسیم می‌شود و هر نوع حکم خویش را دارد.

تعریف سب: عبارت است از تنقیص شخصیت و بی‌ارزش جلوه دادن، و این چیزی است که بوسیله دشنام دادن به مردم بعلت اختلاف عقیده‌ای که دارند ایجاد می‌شود، مانند لعن و تقبیح و غیره. (الصارم المسلول ۵۶۱٫)

و سب و دشنام صحابه انواعی دارد که بعضی از آنها بدتر و شرشان بیشتر است، مانند اینکه برخی بوسیله کفر و فسق دشنام می‌دهند و بعضی هم بوسیله امور دنیوی مانند بخل و ضعف رأی سب و دشنام می‌دهند.

و این سب و دشنامها یا به همه آنها داده می‌شود، و یا به بعضی از آنها، و یا به یک نفر از آنان نسبت داده می‌شود، و این فرد هم یا نصوص متواتر بر اثبات فضل او وجود دارد، و یا کمتر از آن می‌باشد.

اما علما در مورد حکم توهین به اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم اختلاف رای دارند؛

برخی از علما توهین به صحابه را موجب کفر می دانند و برخی دیگر آنرا فسق دانسته اند یعنی توهین کننده به اصحاب رضی الله عنهم باعث فاسق شدن فرد می شود نه اینکه کافر شود.

« از بشر بن حارث روایت است که : ” هرکس اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم را مورد سب و توهین قرار دهد کافر است هرچند که نماز بخواند و روزه بگیرد و گمان برد که جز مسلمانان است”.

امام مالک رحمه الله می فرماید: “کسی که اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم را مورد توهین قرار می دهد نصیبی از اسلام ندارد.”

امام اوزاعی رحمه الله می گوید: “هرکس ابوبکر صدیق رضی الله عنه را مورد توهین قرار دهد از دین خود برگشته و مرتد شده و خون وی حلال است.” »(الابانه الصغری ابن بطه صلی الله علیه وسلم ۱۶۲)

شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در مورد کسی که گمان می کند تمامی اصحاب پیامبر بجز چند نفر مرتد شده اند یا فاسق گشته اند، می گوید: ” شکی درمورد کفر چنین کسی وجود ندارد، زیرا در حقیقت او آیات قرآن را تکذیب کرده که در مورد آنها در چندین موض فرموده:رضی الله عنهم و آنها را مورد تمجید قرار داده.”(الصارم المسلول علی شاتم الرسول صلی الله علیه وسلم ۵۸۶)

و حالا تفصیل آن و بیان احکام آن را بطور مفصل خواهیم گفت:

کسی که کفر و یا فسق را به برخی یا به تمام اصحاب نسبت دهد:

هیچ گونه شکی نیست که چنین فردی کافر می‌شود، و برای این حکم دلایلی وجود دارد که اهم آنرا ذکر می‌کنیم:

مضمون این گفتار این است که ناقلان قرآن و سنت کافر و یا فاسق بوده‌اند، و بدین صورت در قرآن و سنت شک و شبهه ایجاد می‌شود، زیرا طعن زدن در ناقل در واقع طعن زدن در منقول است.

و همچنین در این گفتار تکذیب نص قرآن می‌شود که بطور روشن از آنان اظهار رضایت نموده و آنان را مورد ستایش قرار داده است، و نصوص قرآنی و احادیث که دال بر افضلیت اصحاب می‌باشند بطور قطعی چنین علمی را حاصل می‌کند.( الرد علی الرافضه: ص ۱۹٫)

و کسی که علم قطعی حاصل از قرآن و سنت را رد نماید کافر است.

در این سب و دشنام اذیت و آزار پیامبر صلی الله علیه وسلم وجود دارد، چون اینان اصحاب و یاران نزدیک و مخصوص او بودند، دشنام دادن به نزدیکان و افراد مخصوص انسان بدون شک اذیت‌آور است، و می‌دانیم که اذیت کردن پیامبر صلی الله علیه وسلم کفر است.

شیخ‌الاسلام ابن تیمیه در تبیین این حکم می‌گوید: و اگر کسی از این تجاوز کند و گمان ببرد که اصحاب بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه وسلم  مرتد گشته‌اند. بجز تعدادی که به بیست نفر نمی‌رسند. و یا اینکه بگوید همه اصحاب فاسق بوده‌اند، این بدون شک کافر است، چون تکذیب نص قرآن را کرده که در چندین موضع اصحاب را ستوده و از آنان اظهار رضایت نموده است، بلکه هر کس از کافر شدن اینها به خود شک راه دهد او نیز کافر می‌شود. و این را ادامه می‌دهد تا آنجا که می‌گوید: کفر اینها بطور اضطرار از دین اسلام معلوم می‌شود.( الصارم المسلول ۵۸۶ – ۵۸۷٫)

هیثمی : می‌گوید: سپس خلافی که هست در سب برخی از آنان است، ولی سب تمام اصحاب، شکی نیست که کفر است. (الصواعق المحرقه ۳۷۹٫)

با وجود اینکه دلایل کلی که آورده شد، واضح و روشن می‌باشند، ولی بعضی از علما دلایل دیگری را بطور مفصل آورده‌اند که از جمله آنها می‌توان گفت:

اولاً: آنچه که علما در تفسیر آیه آخر سوره فتح آورده‌اند که می‌فرماید: « مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاهِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآَزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَهً وَأَجْرًا عَظِیمًا » (الفتح: ۲۹).

امام مالک از این آیه استنباط می‌کند که هر کس صحابه را مورد بغض قرار دهد کافر است، چون صحابه آنان را خشمگین می‌کنند و کسی که صحابه او را خشمگین کرده باشد، کافر است شافعی و دیگران با این نظر موافق هستند. (الصواعق المحرقه: ص ۳۱۷٫ و تفسیر ابن کثیر ۴/۲۰۴٫ نگا: السنه: الخلال ص ۴۷۸، رقم (۷۶۰) تحقیق د. عطیه الزهرانی.)

ثانیاً: آنچه از حدیث انس که شیخین روایت کرده‌اند که پیامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود: نشانه ایمان دوستی با انصار است و نشانه نفاق بغض انصار است.

و در روایتی دیگر می‌فرماید: بجز مؤمن آنان را دوست نمی‌دارد و بجز منافق با آنان کینه‌توز نیست.

و مسلم از ابی‌هریره روایت کرده که پیامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود: «لا یبغض الأنصار رجل آمن بالله والیوم الآخر».«صحیح مسلم ۱/۸۶».

کسی که به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشد، انصار را مورد کینه و بغض خود قرار نمی‌دهد.

فمن سبهم فقد زاد على بغضهم، فیجب أن یکون منافقاً لا یؤمن بالله ولا الیوم الآخر».  «الصارم المسلول، ۵۸۱».

و کسی که آنها را دشنام دهد به کینه‌توزی خود افزوده است، پس حتماً او منافق است و به خدا و قیامت ایمان ندارد.

ثالثاً: واقعه‌ای که برای عمر بن الخطاب رضی الله عنه  رخ داده که ایشان شخصی را «عصاى کوچکى» را حد می‌زند بخاطر اینکه او را بر ابوبکر تفضیل می‌دهد، سپس عمر می‌گوید ابوبکر بعد از پیامبر صلی الله علیه وسلم بهترین مردم بود و موارد را برشمرد. و بعد عمر گفت: هر کس غیر از این را بگوید به تهمت افتراء حد زده می‌شود. «فضائل الصحابه: امام احمد ۱/۳۰۰، و ابن تیمیه در الصارم المسلول این روایت را صحیح دانسته است ص ۵۸۵».

علی بن ابی‌طالب هم همین چیز را می‌گوید: «هیچ کس من را بر ابوبکر و عمر تفضیل ندهد وگرنه او را به تهمت افتراء حد می‌زنم».(فضائل الصحابه ۱/۸۳ وکتاب السنه: ابن ابی‌عاصم ۲/۵۷۵ از طریق الحکم بن جحل آن را نقل کرده‌اند و سند روایت بخاطر ضعف ابوعبیده بن الحکم، ضعیف می‌باشد. نگا: فضائل الصحابه ۱/۸۳، ولی شواهد دیگری دارد که یکی از آنها از طریق علقمه از علی نقل شده است، ابن ابی‌عاصم: السنه ۲/۴۸، آلبانی = = سندش را حسن دانسته، و دیگری از سوید بن غفله از علی نقل شده، لالکائی ۷/۱۲۹۵).

پس می‌‌توان نتیجه گرفت، از آنجایی که این دو خلیفه راشده یعنی عمر و علی افراد را به تهمت افتراء حد می‌زنند تنها بخاطر اینکه آنان را بر ابوبکر و یا ابوبکر و عمر تفضیل داده‌اند. در حالی که تفضیل دادن کسی بر دیگری نه سب است و نه دشنام!! از این حکم باید دانسته شود حکم سب و دشنام آنان چگونه خواهد بود؟!.(الصارم المسلول ص ۵۸۶).

حکم کسی که برخی از اصحاب را دشنام می‌دهد که طعن در دینشان باشد:

مانند اینکه آنان را به کفر و یا فسق متهم نماید، در حالیکه جزو کسانی باشد که فضل و بزرگواریش به تواتر رسیده باشد (برخی از علماء این قید تواتر را مخصوص خلفا می‌دانند و برخی آنرا مخصوص ابوبکر و عمر، و برخی نیز هستند که میان کسانی که فضیلت آنان توسط نصوص متواتر و غیر متواتر ثابت شده، تفاوت می‌گذارند؛ و یا کسانی که نسبت کفر را به دشنام‌دهندگان خلفاء می‌دهند، معتقد هستند که تنها وقتی که سب به کفر نمایند می‌توان آنان را کافر دانست، ولی دیگران می‌گویند هر سبی که طعن در دین باشد باعث کفر است).

چنین سبی بطور قطع کفر است، چون تکذیب امر متواتر را می‌کند.

ابومحمد بن ابی‌زید از سحنون روایت کرده که گفت: «هر کس در مورد ابوبکر و عمر و عثمان و علی بگوید که آنان بر گمراهی و کفر بوده‌اند، کشته می‌شوند و اگر غیر از آنان از صحابه را به چنین چیزی متهم کنند، بزرگترین عقوبت را داده می‌شوند».(الشفا: قاضی عیاض ۲/۱۱۰۹ تحقیق: البجاوی).

و هشام بن عمار می‌گوید: از امام مالک شنیدم که می‌گفت: هرکس ابوبکر و عمر را سب و دشنام دهد کشته می‌شود، و هر کس عایشه را دشنام دهد کشته می‌شود، چون خداوند در حق او می‌فرماید:  «یَعِظُکُمَ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَدًا» (النور: ۱۷).

«خداوند شما را اندرز مى‏دهد که هرگز چنین کارى را تکرار نکنید اگر ایمان دارید!».

پس هر کس او را متهم نماید با قرآن مخالفت ورزیده، و کسی که مخالفت قرآن نماید کشته خواهد شد. (الصواعق المحرقه ص ۳۸۴).

ولی امام مالک در روایتی دیگر می‌گوید: هر کس ابوبکر را دشنام دهد، حد زده می‌شود و هر کس عایشه را سب نماید کشته می‌شود، گفتند چرا؟ فرمود: کسی که عایشه را متهم نماید با صریح قرآن مخالفت ورزیده است.

ظاهراً منظور امام مالک در مورد سب ابوبکر این است که سب غیر از کفر باشد، چون بقیه سخنان امام مالک این را توضیح می‌دهد و گفت: هر کس عایشه را سب دهد با قرآن مخالفت ورزیده، و این سب دادن، یک سب مخصوص است که هر کس بگوید کافر می‌شود، پس هر سبی را شامل نمی‌شود، چون از امام مالک روایت شده که هر کس اصحابی را که درجه‌اش از ابوبکر پایین‌تر است، تکفیر نماید، کشته می‌شود. (الشفا ۲/۱۱۰۹)

هیثمی گفته است: می‌توان بطور خلاصه گفت که سب ابوبکر نزد حنفیه کفر است، و بنابر یکی از دو قول امام شافعی و مشهور مذهب مالک، موجب حد می‌شود، و کفر نیست منتها امام مالک وقتی که در مورد خوارج اظهارنظر کرد گفت این اعمال باعث کفر می‌شود، پس مسأله چنین است که اگر سب غیر کفر باشد، شخص کافر نمی‌شود و اگر دشنام دهنده نسبت کفر را بدهد، کافر می‌شود. (الصواعق ۳۸۶).

باز هم می‌گوید: تکفیر ابوبکر و امثال او که پیامبر صلی الله علیه وسلم به آنان وعده بهشت را داده است، اصحاب شافعی در این باره چیزی نگفته‌اند، ولی چیزی که من می‌گویم این است که بطور قطع باعث کفر می‌شود. (منبع سابق ۳۸۵).

خرشی می‌گوید: هر کس عایشه را به چیزی متهم کند که خدا او را از آن تبرئه نموده است، و یا انکار صحابه بودن ابوبکر را نماید و یا مسلمان بودن عشره مبشره را انکار بکند، و یا مسلمان بودن تمام اصحاب را انکار کند، و خلفای چهارگانه را تکفیر نماید و یا یک نفر از آنان را، کافر می‌شد. (الخرشی علی مختصر خلیل ۸/۷۴).

بغدادی می‌گوید: علماء گفته‌‌اند: هر کس یکی از عشره مبشره را تکفیر نماید کافر است، و هر کس یکی از همسران پیامبر را هر کدام که باشد تکفیر نماید، کافر است، و یا برخی از آنان را تکفیر نماید کافر است (الفرق بین الفرق ص ۳۶۰ تعلیق: محمد محی الدین عبدالحمید).

در این مسأله اختلاف مشهوری وجود دارد که چه بسا اقوال راجح را تا اینجا آوردیم ولی آنان که می‌گویند کسانی که چنین وضعیتی دارند کافر نمی‌شوند، بطور اجماع می‌گویند فاسق هستند چون مرتکب یکی از گناهان کبیره شده است. پس مستحق تعزیر و تأدیب می‌باشد و این تعزیر بر اساس منزلت صحابی و دشنامی است که مرتکب شده است.

در اینجا به ترتیب این احکام را بیان خواهیم نمود:

هیثمی می‌گوید: تمام کسانی که معتقد هستند که دشنام‌دهندگان اصحاب کافر نیستند بطور اجماع می‌گویند که فاسق هستند. (الصواعق المحرقه ص ۳۸۳).

و ابن تیمیه می‌گوید: ابراهیم النخعی گفت: گفته می‌شد که دشنام دادن ابوبکر و عمر از گناهان کبیره است، و ابواسحاق السبیعی نیز همین را می‌گفت. خداوند فرموده: «إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ » (النساء: ۳۱).

اگر از گناهان بزرگى که از آن نهى مى‏شوید پرهیز کنید.

وقتی که دشنام دادنشان اینگونه باشد، کمترین عقوبتی که برایش در نظر گرفته می‌شود، تعزیر است، چون تعزیر برای هر جرمی که حد و کفاره نداشته باشد اعمال می‌شود، و این چیزی است که میان اهل علم و فقه اختلافی وجود ندارد، از صحابی و تابعین گرفته تا بقیه علمای اهل سنت و جماعت، بلکه اینها بطور اجماع می‌گویند باید بر ایشان درود فرستاد و آنان را ستود و از خداوند بر ایشان استغفار نمود و هر کس خلاف این را بگوید عقوبت داده می‌شود. (لالکائی ۸/۱۲۶۲ – ۱۲۶۶). الصارم المسلول ص ۵۷۸٫

و قاضی عیاض گفته است: دشنام دادن هر یک از اصحاب جزو گناهان کبیره است، و رأی مذهب ما و جمهور هم این است که مرتکبین این گناه تعزیر می‌شوند و کشته نمی‌شوند. (مسلم با شرح نووی: ۱۶/۹۳).

عبدالملک بن جیب می‌گوید: هر کس از شیعه نسبت به عثمان در بغض و کینه‌توزی غلو نماید شدیداً ادب خواهد شد، و اگر نسبت به ابوبکر و عمر بیشتر غلو نمایند عقوبت آن شدیدتر خواهد بود، و کتک کاری آن بیشتر خواهد شد، و آنقدر زندانی می‌شود تا بمیرد. (الشفا ۲/۱۱۰۸). الصارم المسلول ص ۵۶۹٫

در سب و دشنام دادن ابوبکر رضی الله عنه  تنها به زدن حد، اکتفا نمی‌شود، چون زدن حد فقط بخاطر صحابه بودنش می‌باشد که دیگران هم دارند، و اگر مزیتهای دیگری که دارد به آن اضافه نمائیم که موجب احترام و اکرام او می‌باشد مانند یاری دادن دین و مسلمانان و فتوحاتی که در دوران او بدست آمد و همچنین خلافت و جانشینی پیامبر صلی الله علیه وسلم که هر یک از اینها باعث افتخارات زیادی است، و موجب می‌شوند که عقوبت مرتکبین آن شدیدتر شود. (الصواعق المحرقه ۳۸۷).

و عقوبت چنین تعزیراتی باید اجرا شود، یعنی امام یا قاضی نمی‌تواند از آن درگذرد، بلکه واجب است که آنرا اجرا نماید.

امام احمد : می‌گوید: برای هیچ کس جایز نیست که از آنان بدگویی کند، و جایز نیست که آنان را به عیب و نقص طعنه زند، و اگر کسی چنین کاری را کرد بر حاکم وقت واجب است که او را عقوبت داده و او را تأدیب نماید، و حاکم نمی‌تواند او را مورد عفو قرار دهد، بلکه او را عقاب داده و از وی می‌خواهد که توبه کند، اگر توبه کرد از او پذیرفته می‌شود، و اگر دو باره مرتکب شد عقوبت داده خواهد شد و زندانی می‌شود تا اینکه بمیرد و یا توبه کند). (طبقات الحنابله ۱/۲۴، والصارم المسلول ۵۶۸).

پس برادر مسلمان نگاه کنید به رأی و نظر امام و پیشوای اهل سنت که چگونه کسانی را که مرتکب اهانت به اصحاب شده‌اند عقوبت می‌کند، و از آنجاییکه این دشنامها از گناهان کبیره به حساب می‌آیند نزد برخی از علماء حکم مرتکب آن هم حکم مرتکبین کبایر می‌باشد.

امام محمد بن عبدالوهاب : درباره کسانی که سب صحابه را جایز دانسته‌اند چنین می‌گوید: هر کس بعضی از اصحاب را که فضیلت و کمالات آنان به حد تواتر رسیده است مانند خلفای راشدین، مستحق سب و دشنام بداند، کافر می‌شود، چون چیزی را تکذیب کرده است که از پیامبر صلی الله علیه وسلم بطور قطع ثابت شده است و تکذیب‌کنندگان آن کافر می‌شوند؛ و اگر آنان را دشنام دهد منتها معتقد نباشد که سب و دشنام آنان حق و مباح می‌باشد، فاسق خواهد گشت، چون سب و دشنام دادن مسلمان موجب فسق است، ولی برخی از علماء می‌گویند که هر کس شیخین را دشنام دهد بدون هر شرطی کافر می‌شود. (الرد علی الرافضه ص ۱۹).

قاضی ابویعلی گفته است: در توضیح و تعلیق بر جواب امام احمد : هنگامیکه از او پرسیده شد که حکم دشنام دادن صحابه چیست؟ گفته است: (ما أراه علی الإسلام) یعنی: چنین کسی مسلمان نیست و بر دین اسلام نمی‌باشد.

ابویعلی گفته است: احتمال دارد که منظورش از این جواب این باشد که اگر سب صحابه را حلال بداند مسلمان نیست که در این صورت بدون خلاف کافر می‌شود، و وقتی کشته نمی‌شود که آنرا حلال نداند، بلکه معتقد باشد که حرام است و مانند کسی شود که مرتکب گناهان کبیره می‌شود؛ سپس بقیه احتمالات را برشمرد … . (الصارم المسلول ص ۵۷۱ و ما قبل آن).

می‌توان بطور خلاصه گفت که هر کس برخی از صحابه را سب و دشنام دهد بگونه‌ای که در دین و عدالت آنان طعن بزنند که در مورد فضیلت و بزرگواری آنان نصوص متواتر موجود باشد، چنین کسی بنابر قول راجح کافر است، چون نص متواتر را تکذیب نموده است.

اما علمایی که مرتکبین آن را کافر نمی‌دانند بطور اجماع می‌گویند که از اهل کبایراند و مستحق تعزیر و تأدیب هستند، و برای امام جایز نیست که از آنان درگذرد و بر حسب مقام و منزلت صحابه عقوبت آن افزایش می‌یابد، و نزد آنان چنین کسانی کافر نیستند مگر اینکه سب و دشنام را حلال بدانند.

ولی کسانی که بر استحلال آن بیفزایند مانند اینکه شتم و دشنام را عبادت بدانند کافر شدن اینها از مواردی است که هیچ گونه خلافی در آن نیست و نصوص و دلایل علما که قبلا گذشت بطور واضح و روشن بر این واقعیت دلالت می‌کنند.

و با روشن شدن این نوع با یاری خدا بقیه موارد هم با آسانی روشن خواهد شد، به همین سبب سخن را در آن طولانی کردیم.

سب و دشنام صحابی که در مورد فضیلت آنها روایات متواتر موجود نیست:

در موضوع گذشته بیان کردیم که صحابیی که نصوص متواتر بر فضیلت آن موجود باشد، سب و دشنام او در دینش باعث کفر می‌شود، چون او چیزی را انکار نموده که بطور ضروری در دین معلوم و روشن است، و اگر نصوص متواتر وجود نداشته باشد، جمهور می‌گویند که کافر نمی‌شود، چون امر معلومی را انکار ننمود، مگر اینکه از لحاظ همنشینی و همقطار بودن با پیامبر صلی الله علیه وسلم او را سب و دشنام دهد.

امام محمد بن عبدالوهاب : می‌گوید: سب و دشنام صحابیی که نص متواتر بر فضل و کمالات او وجود نداشته، ظاهراً دشنام دهنده فاسق می‌شود، مگر اینکه بعلت صحابه بودن پیامبر صلی الله علیه وسلم او را سب نماید که در این صورت کافر می‌شود. (الرد علی الرافضه ص: ۱۹).

حکم سب و دشنام برخی از اصحاب بگونه‌ای که طعن در دین و عدالت آنان نباشد:

بدون شک مرتکبین این جرم مستحق تعزیر و تأدیب می‌باشند. منتها تا آنجا که من مطالعه کرده‌ام در منابع و مراجع، هیچ کس را ندیده‌ام که چنین سبی را مستحق کفر بداند، و تفاوتی نمی‌کند که صحابه جزو بزرگان باشد و یا نباشد.

شیخ الاسلام ابن تیمیه : می‌گوید: اگر کسی اصحاب را به بی‌عدالتی و بی‌دینی سب ننماید، بلکه آنان را مثلا به بخل و ترس و کم علمی و یا عدم زهد و امثال اینها توصیف کند، چنین کسی مستحق تعزیر و تأدیب می‌باشد و بدین خاطر حکم به کافر بودن او داده نمی‌شود، بلکه حکم علمایی که آنان را کافر نمی‌دانند، داده می‌شود. (الصارم المسلول ص ۵۸۶).

ابویعلی متهم کردن اصحاب به ناآشنا بودن به سیاست را از این موارد بحساب آورده است. (منبع سابق ۵۷۱).

می‌توان از موارد مشابه این را متهم کردن آنان به ضعف رأی، ضعف شخصیت، غفلت و حب دنیا و امثال اینها نام برد، و این گونه طعنها در کتب تاریخ و برخی از تحقیقات معاصر که منسوب به اهل سنت می‌باشند به نام تحقیقات علمی و موضوعی به وفور دیده می‌شوند، حتی مستشرقین در بیشتر مدارج علمی از این نوع، آثار فراوانی دارند.

حکم سب ام‌المؤمنین عایشه رضی الله عنها:

اما کسی که ام‌المؤمنین عایشه ک را به چیزی سب نماید که خداوند در قرآن او را تبرئه و پاکی او را اعلام نموده است، بدون خلاف کافر می‌شود. و بر این حکم ائمه بطور اجماع حکم نموده‌اند بدون هرگونه اختلاف نظری!

از امام مالک روایت شده که فرمود: هر کس ابوبکر را دشنام دهد حد زده می‌شود و هر کس عایشه را سب نماید کشته خواهد شد، پرسیدند چرا؟ فرمود: هر کس او را متهم نماید با قرآن مخالفت ورزیده. (الصارم المسلول ص ۵۶۶، ۵۶۶٫ نگا: المحلى ۱۱/۴۱۴، ۴۱۵).

ابن شعبان در روایت خود از امام مالک می‌گوید که فرمود: چون خداوند می‌فرماید:« یَعِظُکُمَ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَدًا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ » (النور:۱۷).

«خداوند شما را اندرز مى‏دهد که هرگز چنین کارى را تکرار نکنید اگر ایمان دارید!».

در ادامه فرمود: هر کس به این گناه برگردد کافر می‌شود. (الشفا ۲/۱۱۰۹).

دلایلی که بر کفر بودن سب ام‌المؤمنین وجود دارند، صریح و ظاهر هستند از جمله:

اولاً: آنچه که امام مالک به آن استدلال می‌کند که می‌فرماید: این تکذیب قرآن است که بطور صریح و روشن برائت عایشه را اعلام کرده و تکذیب قرآن کفر است.

ابن کثیر می‌گوید: تمام علماء متفق‌القول هستند که هر کس عایشه را به چیزی که در قرآن برائتش آمده متهم نماید کافر است، چون چنین کسی مخالف قرآن است. (تفسیر ابن کثیر: ۳/۲۷۶) نزد آیه ۲۳سوره النور. و در البدایه والنهایه ۸/۹۵، دار الکتب العلمیه اجماع علما بر آن است.

ابن حزم در توضیح و تعلیق بر قول امام مالک می‌نویسد: فرموده امام مالک صحیح است چون این دشنامها سبب مرتد گشتن او می‌شود، چون خداوند را تکذیب نموده است. (المحلی ۱۱/۴۱۵).

ثانیاً: این اتهام باعث تنقیص شخصیت پیامبر صلی الله علیه وسلم  می‌شود که قرآن در چند مورد به آن اشاره فرموده، از جمله:

ابن عباس م میان این دو آیه تفاوت گذاشته که می‌گوید: «وَالَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَهِ شُهَدَاءَ »(النور: ۴).

«و کسانى که آنان پاکدامن را متهم مى‏کنند، سپس چهار شاهد (بر مدعاى خود) نمى‏آورند».

و این آیه که می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ» (النور: ۲۳).

«کسانى که زنان پاکدامن و بى‏خبر (از هرگونه آلودگى) و مؤمن را متهم مى‏سازند».

ابن عباس به هنگام تفسیر آیه دوم می‌گوید: این در شأن عایشه و همسران پیامبر صلی الله علیه وسلم می‌باشد و این مبهم و قابل توبه نیست، ولی هر کس یک زن مؤمن را قذف نماید خداوند راه توبه را به او می‌دهد … در ادامه می‌گوید که مردی در جلسه خواست بلند شود و برای تفسیر زیبایش صورت ابن عباس را ببوسد. (نگا: ابن جریر: ۱۸/ ۸۳ و ابن کثیر: ۳/۲۷۷).

ابن عباس توضیح داده که این آیه در مورد کسانی نازل شده که عایشه و همسران پاک پیامبر صلی الله علیه وسلم را قذف نمودند، چون قذف آنان طعن و دشنام به پیامبر صلی الله علیه وسلم می‌باشد، و هر کس زن کسی را متهم کند در واقع همسرش را مورد اذیت و آزار قرار داده است، همانگونه که باعث عار و ننگ است برای پسرش، چون نسبت ناپاکی را به همبسترش داده که این بزرگترین آزاری است که می‌توان به یک مرد رساند، حتی چنین تهمتی اگر به خودش نسبت داده می‌‌شد سبک‌تر و آسانتر بود. (الصارم المسلول ص ۴۵، قرطبی:۱۲/۱۳۹ دار الکتب العلمیه).

و بطور اجماع علماء می‌گویند آزار رساندن به پیامبر صلی الله علیه وسلم کفر است.

قرطبی در تفسیر این آیه می‌گوید: «یَعِظُکُمَ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَدًا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ » (النور:۱۷).

«خداوند شما را اندرز مى‏دهد که هرگز چنین کارى را تکرار نکنید اگر ایمان دارید!».

یعنی اینکه به سب و دشنام دادن به عایشه برنگردید، و یا افراد همشأن او مانند بقیه همسران پیامبر صلی الله علیه وسلم که با او هم‌مرتبه می‌باشند، چون این تهمتها باعث آزار پیامبر می‌شود، زیرا به ناموس او اهانت شده است و چنین حرفهایی کفر است و گوینده آن کافر می‌شود. (القرطبی: ۱۲/۱۳۶،۱۳۷ از ابن عربی در احکام القرآن: ۳/۱۳۵۵ – ۱۳۵۶ تحقیق البجاوی).

و از جمله دلایلی که دلالت می‌کند بر اینکه قذف همسران پیامبر صلی الله علیه وسلم  باعث اذیت و آزار پیامبر صلی الله علیه وسلم می‌شود روایتی است که مسلم و بخاری درباره حدیث افک آورده‌اند:

از عایشه ک نقل شده که: پیامبر صلی الله علیه وسلم  بر روی منبر رفت و از عبدالله بن أبی سلول انصاف خواست، عایشه رضی الله عنها  می‌گوید: پیامبر در حالیکه بر روی منبر بود گفت ای مسلمانان چه کسی به من حق می‌دهد و انصاف به خرج می‌دهد درباره مردیکه آزارش به من رسیده و اهل و بیتم را اذیت می‌کند؟!

ثابت می‌شود که پیامبر صلی الله علیه وسلم آنقدر ناراحت شده است که معذرت خواست و تقاضا نمود در حق او انصاف بخرج دهند.

و مؤمنانی که حمیه جاهلی، آنان را نگرفته بود گفتند: ای رسول خدا به ما دستور بفرما که گردن اینها را بزنیم، شما هر وقت چنین دستوری را دادید، آن وقت با شما منصفانه برخورد خواهیم کرد، و پیامبر صلی الله علیه وسلم هم درخواست سعد برای زدن گردن آنها را انکار ننمود. (الصارم المسلول ص ۴۷ ـ ۴۹با اختصار).

شیخ محمد بن عبدالوهاب : می‌گوید: هرکس اتهام ناپاکی را به امّ‌المؤمنین عایشه مطهره نسبت دهد، او از زمره عبدالله بن ابی سلول سردسته منافقین می‌باشد.

و زبان حال پیامبر صلی الله علیه وسلم می‌گوید: ای جامعه مسلمانان چه کسی عذر من را در مورد کسی که من را آزار داده است می‌پذیرد: «وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِینًا» (الأحزاب: ۵۸).

«آنها که خدا و پیامبرش را آزار مى‏دهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور ساخته، و براى آنها عذاب خوارکننده‏اى آماده کرده است».

پس یاوران و پشتیبانان دین کجا هستند تا به پیامبر صلی الله علیه وسلم  بگویند که ما شما را می‌پذیریم و عذرت را ‌خواهانیم؟!(الرد علی الرافضه ۲۵ – ۲۶).

همانطور که این تهمت از جانبی دیگر نیز باعث تنقیص شخصیت پیامبر صلی الله علیه وسلم می‌شود آنگونه که خداوند می‌فرماید: «الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ » (النور:۲۶).

«زنان ناپاک از آن مردان ناپاکند».

ابن کثیر می‌گوید: معنی این آیه این است که خداوند عایشه را همسر پیامبر صلی الله علیه وسلم  قرار نمی‌داد مگر اینکه او از جمله زنان طیبه و پاک دنیا است که شایستگی همسری با پیامبر را داشته، و اگر از پاکان نبود شرعاً شایستگی پیامبر را نداشت و چنین چیزی هم مقرر نمی‌گشت و بهمین خاطر خداوند می‌فرماید:

«أُولَئِکَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا یَقُولُونَ» (النور: ۲۶).

«اینان از نسبتهاى ناروایى که (ناپاکان) به آنان مى‏دهند مبرا هستند».

یعنی آنان از آنچه تهمت زنان و دشمنان دین می‌گویند مبرّا و دوراند. (ابن کثیر ۳/۲۷۸).

اما حکم سب و دشنام دادن به بقیه امهات المؤمنین:

علماء نسبت به قذف بقیه همسران پیامبر صلی الله علیه وسلم اختلاف‌نظر دارند ولی قول راجحی که اکثر علماء پذیرفته‌اند این است که گوینده آن کافر است، چون کسی که قذف شده است همسر پیامبر صلی الله علیه وسلم است و بخاطر او است که خشمگین شده، زیرا عایشه همسر پیامبر است و با بقیه همسرانش برابر است. (البدایه و النهایه ۸/۹۵).

چون در بقیه ازواج پیامبر صلی الله علیه وسلم هم تنقیص شخصیت او در کار می‌باشد. (الشفا ۲/۱۱۱۳) و نگا: الصواعق المحرقه ص ۳۸۷٫ والمحلى: ۱۱/۴۱۵٫

و این احکام را در مبحث حکم قذف عایشه رضی الله عنها بیان نمودیم، ولی حکم سب و دشنام بقیه زنان پیامبر صلی الله علیه وسلم  به دشنامی غیر از آنچه ذکر شد حکم قذف و سب بقیه اصحاب است با تفصیلی که گذشت.

والله اعلم

وصلی الله وسلم علی محمد و علی آله و اتباعه الی یوم الدین

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …